مانيماني، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

مسافر کوچولو مانی

نظرات (4)

خواب گو
2 آبان 92 7:58
سلام دوست من وبلاگ جالبی دارید. برای شما آرزوی موفقیت دارم.
مامان یزدان
4 آبان 92 7:29
عیدت مبارک عزیزم.


مرضی
4 آبان 92 21:12
اره. منم از بچگی دوست داشتم معلم بشم.ولی وقتی از روی بی علاقگی رفتم رشته مدیریت اونوقت دیگه به بانک علاقه پیدا کرده بودم. وگرنه همیشه معلمی و دبیری رو دوست داشتم. و دلم میخواست دبیر عربی بشم. من عاااااااشق عربی بودم. میخوردم عربی رو. مخ بودم تو این رشته. اما حیف . تو همون دبیرستان غرق ششد. همه میگفتن بازار کار ! اینده شغلی و... من دیگه بی خیالش شدم و پا رو علاقه م گذاشتم.


خیلی از ما بدون علاقه رفتیم رشته که نمیخواستیم
مرضی
4 آبان 92 21:19
کلا همه با انسانی اومدنم مخالف بودن. الانم همه میگن تو معدل 19 ای بودی . تو راحت میتونستی پزشکی قبول بشی .و... اما من اصلا علاقه به تجربی نداشتم. اصلا . از زیست و شیمی بدم میومد خیلی. اما ریاضی رو دوس داشتم. نه رشتشو ها . فقط درس ریاضی رو . و از حل معادلات و... لذت میبردم.