تاسوعا
درود به همه دوستان
محرم امسال هم اومد ورفت چقدر زود یه سال میاد و میره انگار همین دیروز بود كه با خاله فرح روز عاشورا بیرون رفتیم.
امسال بیشتر از طریق تلوزیون مراسم نگاه میكردم چون بیشتر شهرهارو نشون میدادن مخصوصا شبكه باران كه شهر های استان هم نشون داد،اونجا بارون بوده وهواسرد یه حال و هوای دیگه داره
امسال فقط خودمون بودیم شب تاسوعا آش رشته یختم بین همسایه ها پخش كردم خدا رو شكر كه امسال هم آش درست كردم گرچه اگه پیش خانواد بودم خیلی بهتر بود چون مراسم شهر خودمو بیشتر دوست دارم شب عاشورا مانی بردیم بیرون ،با یكی از بچه های همكار باباش كلی بازی كرد یه". سك سك" هم براش خریدم كه تا اومدن خونه دستش بود آخه هر چی واسش میخریم تو خیابان باز نمیكنه میگه بریم خونه بازش میكنم حتی چیزای خوردنی ،اینطوری واسه خودمم خوبه لباساش كثیف نمیشه .
عاشق بیرون رفتنه هر وقت میگم بریم بیرون میخنده میگه "د د د...."
الان باب اسفنجی رو بغل كرده خوابیده.تا ساعت 3 بعدظهر فقط كارتون دید چشماش از خستگی بسته میشد دیگه طاقت نیاورد اومد و خوابید