یه شب مهمانی
سلام
٥شنبه مهمان داشتیم دوست بابا با خانوادش اومدن خونه ما ،یه دختر گوچولو داشتن که اسمش مهدیس بود از بعداظهر بهت گفتم مامانی نینی میخواد بیاد خونمون با هات بازی کنه گفتی:نی نی نه نی نی برو،ولی وقتی اومدن کلی باهاش بازی کردی خوش گذروندی البته یه یک نی نی رو اذیت کردی چون هرچی از اسباب بازیهاتو بر میداشت میگفتی "مال مانیه"ازش میگرفتی ولی یه مدت که گذشت با هم خوب دوست شدید.
کلی بدو بدو کردید تا اونجا که دیگه صدای ما بابا مامانا بهم نمیرسید هر چند وقت یه نگاهی بهتون میکردم که یواشتر بازی کنید بعضی اوقات هم میرفتید تو اتاق رو تخت بالا وپایین میپریدیدبه هر حال کلی خوش گذشت موقع رفتن مهمانها یک گریه ای کردی که شما رو با خودشون ببرن پارک زیتون ،فک کن ساعت یک شب .
روز بعد كه جمعه بود غروبش برديمت پارك زيتون خيلي خوشت اومد كلي تاپ وسرسره بازي كردي .
يه جايي چند تا خانم داشتن واليبال ميكردن كه بعد اينكه با شما بازي كردم ياد ايام مدرسه افتادم رفتم با هاشون واليبال بازي كردم كه شما هم اومدي وكلي مارو خندوندي چون ميومدي توپ ميگرفتي مينداختيش طرف من هر وقت هم توپ ميرفت يه جاي پرت چنان ميدويدي مثل جت خيلي خنده دار بود تند ميدويدي كه كسي نره توپ بياره با پاهاي كوچولوت ميگفتي نه ماني ماني .... يعني ماني توپ بياره.
الان هم كه مينويسم شما خواب تشريف داريد چون ميخواستم سنتور تمرين كنم اگه بيدار باشي كه نميزاري.
اومدي پيشم دستاي كوچولوت دور گردنم گذاشتي گفتي" بتل كن مامان "منم بغلت كردم بعد يه مدت پشت كردي گفتي:" پشت" يعني پشتتو بمالم تا خوابت بگيره و كم كم با سي دي مستشار به دست خوابيدي .هميشه بايد يه چيز كوچولو تو دستت باشه،مهمان اومده بود رفتي پياله كوچولوتو تو دستت گرفتي ،مهمان ها گفتن از وقتي كه اومديم اين دستشه، يه كار بامزه ديگه هم كه انجام ميدي هر چيز كه ميخواي حتما بايد از دست من بگيري حتي چيزي كه بابا ميخواد بهت بده ميگي بده مامان بهم بده