نازنین من
شاعر این شعر پدر شوهرم میباشند
ای غزل تر از ترانه
من غزل خون تو هستم
توی کوچه های آواز
من پریشون تو هستم
زیر چتر دودی آه
من شب نشین عاشق
از تو گفتم و نوشتم
روی برگای شقایق
تو میتونی تو میتونی منو از خودت بدونی
چرا طفلکی دلم رو توی آتیش میکشونی
من با اولین نگاهت
رو به ویرونی گذاشتم
هر چی داشتم یا نداشتم
واسه تو کم نذاشتم
تو اگه ستاره باشی
من میام ستاره چینی
اونقده برات میمیرم
تا تو پیش من بشینی
تو میتونی تو میتونی منو از خودت بدونی
چرا طفلکی دلم رو توی آتیش میکشونی
بادا باد ، هر چی که باشه
من تورو به دست میارم
واسه ی به تو رسیدن
جونمو برات میذارم
ای غزل تر از غزلها
تو چراغ خانه ام باش
وازه وازه های آبی
واسه ی ترانه ام باش
تو میتونی تو میتونی منو از خودت بدونی
چرا طفلکی دلم رو توی آتیش میکشونی