0000
سلام
چند روز پیش مانی بهانه گرفت بره خونه مامان بزرگ و بابابزرگ ولی نمیشد رفت بهش گفتم مامان جون راه دوره نمیشه بچم راضی شد وگفت" راه دوره راه دوره"بعدش تل کردم به بابابزرگش عکس بابابزرگش اوفتاد رو گوشی گفت "بابابزرگ ایبیل داره"گفتم چی فهمیدم میگه بابابزرگ سیبل داره چندروز پیش خواستیم بریم بیرون سوار ماشین که شدیم آقای راننده هم سیبیل داشت بهش گفت بابابزرگ سیبیل داره راننده هم وقتی واسش ترجمه کردم که مانی چی میگه کلی خندیدو تا مقصد کلی باهاش حرف زد موقع خواب میاد بغلم میکنه میگه" عقشم مامان جونم" خلاصه کلی دلبری میکنه
امروز رفتیم بیرون موقع برگشت توی ماشین مانی میگه مامان" عبق عبق" گفتم چی میگی مامان میگه "درخت عبق" فهمیدم میگه درختا عقب میرن چون توی ماشین نشسته بود بیرون نگاه میکرد فکر کرده درختا عقب میرن هی میگفت دیدی مامان درختا عبق