عید 92
سلام گلی
سلام این اولین پست تو سال جدیده خدارو شکر عید هم اومد الان مامان بزرگ وبابا بزرگ و دایی رضا خونه ما هستند این چند روز رفتیم بیرون و حسابی تموم قشم رو گشتیم توی قشم یه غار نمکی هستش که خیلی دوره رفتیم تا نصفه های راه یه کم پشیمون شدیم ولی وقتی رسیدیم واقعا دیدنی بود
پسر خوشگل مامان این روزا حسابی بازی میکنی وخوشحالی چون خونمون شلوغه وتو هم سرت گرمه بیشتر توپ بازی وهمش یکی باید باهات بازی کنه بیرون هم که میری تو ماشین بچه خوبی هستی و اصلا اذیت نمیکنی
البته الان یه کم سرما خوردی چون بابابزرگ سرما خورد بعدش مامان بزرگ بعد دایی وبعد من والان تو دماغت گرفته بهت دارو دادم
خودمم گلوم میسوزه امان از سرما خوردگی عکس هم گرفتم بعد میزارم دوستت دارم گلی مامان