سفر نامه نوروز 92
سلام
نوروز امسال هم کم کم به آخرش میرسه فردا 13 بدره و دیروز مامان اینا رفتن کرمان خونه دایی فرزاد . جاده کرمان دوطرفه بود و 9 ساعت طول کشید تا رسیدن خیلی بهم گفتن که باهاشون بریم و سیزده با هم باشیم اما نرفتم حس مسافرت نداشتم میخوام وقتی هوا گرم شد برم.
مازیار خیلی بهشون گفت نرید بمونید ولی مامانم میخواست به دایی هم یه سر بزنه چون اونم مریض بد حال داشت و بیمارستان باید میرفت بعد 5-6 روز برگشت کرمان ، تنها بود خانومش رفته تهران پیش خانوادش. به هر حال رفتن و ما امسال سیزده تنها شدیم یه کمی به خونه میرسم ووسایلاشو جابجا میکنم هنوز بعضی از کارها مونده که باید انجامشون بدم. یه سری از عکسایی که گرفتم رو میزارم
نوروز 92
اااااااااااااااااااااااااااااینم تقویم که دایی رضا واست اورد
ا