سلام مانی میره مهد ولی ااز غذای اونجا خوشش نمیاد ولب نیزنه مجبورم از فردا خودم ناهار درست کنم واسش وقتی از مهد میاد میگم بره دستاش بشوره صندلیش میبره که قدش برسه ودستاشو میشوره بعدش میگه مامان میکموکاش رفتن؟منظورش میکروبه وقتی هم میخواد بگه مواظب میگه موابظ یکم هوای مسافرت کردم یا دلم میخواد از خانوادم یکی بیاد اینور تو مدرسه هم چند تا از مادرا اومده بودن آخه جمع اعداد دو رقمی یه طوری شده که کسی سر در نمیاره نمیدونم این راه حل ها از کجا میارن مادرای بنده خدا گیج شده بودن 4 شنبه میخام واسه مامانا کلاس بزارم یادشون بدم دیگه وقت نمیکنم غذای جدید درست کنم همش تکراری شده شنیدم چند روز...