0000
سلام صبح که بیدار شد بهش میگم پاشو کمک کن اسبابازیهاتو جمع کن تندی میره رو بالشتش میشینه میگه نمیتوم میگم چرا نمیتونی میگه چسبیدم گفتم به چی چسبیدی میگه به بالشت بعد خودشو تکون میده میگه ببین نمیتونم جدا شم بعد یه مدت پا میشه کارتهای بازیشو جمع میکنه دیدم اروم صحبت میکنه میگم مامان چی میگی میگه خستم کردی خسته شدم تمیز کردم ...
نویسنده :
مامان فاطمه
10:02