مانيماني، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

مسافر کوچولو مانی

نازنین من

    شاعر این شعر پدر شوهرم میباشند         ای غزل تر از ترانه من غزل خون تو هستم توی کوچه های آواز من پریشون تو هستم زیر چتر دودی آه من شب نشین عاشق از تو گفتم و نوشتم روی برگای شقایق                         تو میتونی تو میتونی     منو از خودت بدونی                       &nb...
16 بهمن 1391

....

سلام این چند روز شبا بارون میومدو هوا ابری بود امروز آفتاب در اومده  هوا شفاف شده مثل موقعی که عید میشه و هوای شمال حسابی شفاف میشه انگار برگای درختا برق میزنن وشادن. هیچ جای ایران مثل شمال وقتی بهار میشه تغییر نمیکنه هوا عالی میشه دلم هوای شمال کرده خوب ٥شنبه خواستیم بریم بیرون مانی گفت نه توپ بازی کنیم، جمعه هم کفت نریم توپ بازی کنیم ولی دیگه با ترفندای مختلف رفتیم یه دوری زدیم اینجا خیلی شلوغ شده نزدیک عیده مسافر خیلی میاد ولی وقتی قیمتای اینجا رو میبینن هوش از سرشون میپره یه چند وقتی هست که مانی ماشینشو برمیگردونه وانگار داره تعمیرش میکنه   الان هم اومده بغلم نشسته سخته بنویسم به نقاشی هم...
15 بهمن 1391

خرید

سلام پسر گلی مامان یک شنبه کلاس سنتور تشکیل نشد منم گفتم فرصت خوبیه برم واست شلوار بخرم من و تو ،چندتا مغازه رفتیم یا من خوشم نیومد یا شما میگفتی کوچیکه یعنی خوشم نیومد یه مغازه هم رفتیم به آقای فروشنده گفتم شلوار میخوام آقای فروشنده هم رفت چند تا شلوار صورتی وقرمز گلدار آورد گفتم آقا اینا که دخترونه هست آقاهه بهم گفت مگه بچه شما دختر نیست ؟؟؟؟؟؟گفتم نه بابا پسره آقای فروشنده هم خندید هم قرمز شد بیچاره خجالت کشید انگار تو رو با دختر اشتباه گرفته بود چند بار گفت :اااااا پسره؟ به هر حال یه شلوار ویه کلاه واست خریدم اومدی خونه همچین که در و باز کرد م اومدی تو گفتی : سللام سنجد سلام .....من اومدم این سنجد هم کلی بلا شده مو...
10 بهمن 1391

0000

سلام گلي امروز بردمت پارك ولي بازي نكردي گفتي خيسه مامان كفيفه يعني كثيفه چون بچه ها از روي سرسره با كفش ميرن خلاصه رفتيم خريد كرديم وبرگشتيم ديشب هم موقع خواب بغلم كردي و ميگفتي ماماني منم ميگفتم بله بعد دوباره ميگفتي ماماني منم تكرار ميكردم انگار فقط ميخواستي صدام كني الان هم كلي با بابا بازي كردي اين سنجد هم شده بلاي جون من ديگه همه كاراتو بايد سنجد انجام بده حتي نميزاري من انجام بدم الان دنبال توپ ميگردي ميگي" سنجد توپم كجاست؟" از حرف زدنت بگم كه ميگي "دسم نمي يسه" "من بلد نيستم" ،"دسم كفيفه" "،"ماسيار=مازيار"،آطمه=فاطمه"،"بجنگم"،  امروز رفتيم خريد وارد مغازه شدي گفتي "آقا سلام"آقاي مغازه دار خنديد جواب سلامتو...
7 بهمن 1391

سنجد دوست داشتنی

سلام پسر گلی مامان چند روز پیش بردمت پارک بغل خونه برگ های درخت رو زمین دیدی گفتی"مامان برگ میریزه"برام خیلی جالب بود که توجت به برگا بود دیروز هم کلاس سنتور داشتم موقع رفتن کلی بغض کردی که تو هم بیایی اومدی دور وبرم ومیگفتی خسته ام بغلم کن بهت گفتم واستا با بابا بیا دنبالم ناراحت شدی ولی بالاخره گفتی باشه ولی از صورتت معلوم بود که ناراحتی اخه ما دو تا زیاد از هم دور نمیشیم همیشه با همییم بابا اون اولا واست یه عروسک گرفته بود از اون عروسکایی که میتونی دستتو بکنی داخلش و عروسک حرکت بدی مثل عرو سکای نمایشی کوچولو بودی  باطریش که تموم شد گداشتم بالاي كمدت،امروز دوباره باطريش كردم دستمو توش كردم باهاش بازي در اوردم نميدو...
4 بهمن 1391

طرز تهیه ژله به شكل نیمرو

سلام دسری که تو پست قبلی عکسشو دیدید مامان ملینای عزیز خواست که بدونه چطوردرست شده منم الان میگم چطوریه تا هر كي خواست درست كنه ١- ١بسته پودر ژله آلوورا ٢-تقریبا یک سوم پودر ژله پرتغال ٣-به شیر هم نیاز داریم خوب اول اینکه پودر آلو ورا رو با یک لیوان آب جوش مخلوط میکنیم وهم میزنیم  بعد اینکه کاملا هم زدیم میزاریم که خنک بشه بعد اینکه خنک شد یعنی گرماش گرفته شد به انداره یک سوم لیوان شیر توش میریزیم بعدش توی یه ظرف مسطح مثل سینی میریزیم میزاریم توی یخچال تا ببنده پودر ژله پرتغال رو هم با تقریبا نصف لیوان آب جوش مخلوط میکنیم بعد از خنک شدن 3 يا 4 قاشق شير اضافه ميكنيم . داخل بيشتر يخچالها ظرف مخصو...
1 بهمن 1391

عکس

سلام پسر گلی سرمات خوب شده ولی من و بابا هنوز درگیر سرما خوردگی هستیم اتفاق خاصی پیش نیومده فقط جمله بندیهات بهتر شده با بابا بازی میکنی میگی" میخوام بجنگم"از این کارتون لاک پشت نینجا یاد گرفتی چند روزی به خونه سازیات علا قه مند شدی میچینی بهم نشون میدی میگی مانی درس کرده ،خوشحال میشی از اینکه میسازی و بعدش هر کدوم رو یه طرف پرت میکنی طبق معمول هم الان با خونه سازی به دست خوابت برده. يه كتاب نقاشي باب اسفنجي گرفتم واست كه قبل از رنگ وبعد از رنگ آميزي  عكساشو گرفتم چند تا عكس هم از محمد رضا و امير صدرا ميزارم           ميدونيد اين تخم چيه؟؟؟؟؟؟؟ فكر كنيد ...
30 دی 1391

ما اومدیممممممم

سلام به همه دوستان خوبم از اینکه در این مدت مارو فراموش نکردین وبه ما سر زدید ممنونم به حول وقوه خدا حال کام ما بهتر شده کارت گرافیکش خراب شده بود که طی یه عمل جراحی سر پایی و در اوردن کارت گرافیک از روده کام حالش خوب شده ودوره نقاهت پس از عمل و میگذرونه واسه همین بهش فشار نمیارم توی این مدت اتفاقای زیادی افتاد که همش یادم نیست مهمترین این بود که دایی رضا یعنی داداش خودم ماموریت داشته به بندر عباس که تونست یه سری هم به ما بزنه و مانی و من و کلی خوشحال کنه از وقتی که مانی فهمید هی میگفت دایی بیاد بریم پارک ایتون .  موقع اومدن داداشم ،دریا خراب بود (چون باد میزد) توی کشتی کلی با تکون ومکون رسید البته گف...
20 دی 1391

اطلاعیه

باسلام بدین وسیله اعلام میدارم که کامپوتر ما چند روزه که مریضه ومن نمیتونم بیام وب از همه دوستان خواهش میکنم برای سلامتی کام ما دعا کنن  که خرج زیادی رو دست ما نزاره تا زودتر بیام ...
14 دی 1391